دلنوشته‌های محیا

یک خلوت خونه ی شاعرانه

دلنوشته‌های محیا

یک خلوت خونه ی شاعرانه

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • محیا رساله

واقعه ناگهانی زلزله بوشهرو مرگ هموطنانم رو به تمام مردم ایران مخصوصا بازماندگان و خانواده های مصیبت دیده  تسلیت میگم.

عزیزان ما رو در غم خودتون شریک بدونید .


  • محیا رساله

سلام

دوستان خوب و همراهان همیشگی

امیدوارم حال همه تون خوب باشه و سال خوبی رو آغاز کرده باشید

دوست دارم امسال فرصتی باشه برای همه مون تا بهتر و بیشتر و مفیدتر از زندگی استفاده کنیم ، هر سال این موقع یاد کنکور می افتم و بچه های کنکوری!  امسال هم یه 4-5 تایی از دوستام کنکوری هستن و من همیشه براشون دعا میکنم که موفق باشن ، اگرچه کنکور تعیین کننده سرنوشت نیست ولی راه پیش روی همه ی ماست و یه جورایی سرنوشت تحصیلیه ما به اون گره خورده که اعتقاد دارم در هر صورت اونی که تلاش کرده نتیجه شو میبینه. بهتره که از زمان خوب استفاده کنیم و وقت رو که واقعا با هیچ چیزی نمیشه خرید از دستش ندیم. چون وقت کمه سخن رو کوتاه میکنم چون خودم هم کنکوری ام ! میخوام تغییر رشته بدم و خودم تصمیم بگیرم که آیندمو چه طوری بسازم برام دعا کنید کنکورم مرداد ماهه .  از این به بعد شاید کم تر بیام و براتون پست بذارم بخاطر همین رویداد در پیش رو منو ببخشید. در هر صورت، امیدوارم همیشه شاهد موفقیت هاتون باشم.

( در ضمن ما مخلص همه دلای با معرفت هستیم که همیشه بدون هیچ توقعی و شرطی حال ما رو میپرسن چون دوستیشون شرطی نیست )

دوستان عزیزتر از جان

می سپارمتان به خدای منان

  • محیا رساله

سلام دوستان

من این هفته رفتم مسافرت به جایی که طبیعت بکر و فوق العاده زیبایی داره به شهر چشمه ها و رودها  خوانسار

شهرستان خوانسار از نظرموقعیت جغرافیایی جز استان اصفهان محسوب می شود و حدود 2 ساعت تا اصفهان فاصله دارد، خوانسار میان دره های رشته کوه های زاگرس قرار گرفته و از هر طرف به کوه منتهی می شود،به این دلیل اسم شهر را خوانسار نام گذاشتند چون در زبان یا گویش محلی خوان به معنی چشمه و چون خوانسار دارای چشمه ها و قنات های بسیار زیادی است به آن خوانسار یا چشمه سار گفته میشود. خوانسار میان اصفهان و کاشان قرار گرفته و دقیقا 7 ساعت با تهران فاصله دارد.از تهران که مسیر حرکت ما بود به ترتیب از شهرهای قم ، کاشان ، گلپایگان عبور کردیم و به خوانسار رسیدیم و چون ساعت1 نیمه شب سه شنبه حرکت کردیم به ترافیک نخوردیم و جاده بسیار خلوت بود. دقیقا ساعت 6 صبح روز چهارشنبه به خوانسار رسیدیم ، و مهمان خاله پدرم که بسیار بسیار مهربون هستن بودیم البته نا گفته نماند که اجداد بنده هم اهل خوانسار هستند و نسل های بعدی متولد تهران. پس از استراحت ساعت ده صبح با صدای پرنده ها و بوی نان و پنیرو شیر و عسل محلی از خواب بیدار شدیم . خاله سفره رو توی باغ انداخت و من وقتی بیدار شدم و از پنجره اتاق خواب به بیرون نگاه کردم از خوشحالی دیدن شکوفه ها ی بهاری و و کوهستان زیبای روبروی اتاق یه جیغ بلند کشیدم اون قدر که هر کس خواب بود از خواب پرید ! پس از صرف صبحانه میان باغ به گردش پرداختیم و از کوچه باغ های اطراف دیدن کردیم و عکس انداختیم . جای شما خالی خیلی خوش گذشت. البته تابستان اش چیز دیگریست ولی روزای بهار در خوانسار گرم و شب هایش مثل زمستان سرد اون قدر که خاله برای جو دادن به خونه باغ و به عشق خواهرش که مادر بزرگ من باشه که خیلی هم سرمایی هستن ، علاوه بر بخاری ،  به یاد قدیم ها برامون کرسی روشن کرد و کلی شبا پاش نشستیم و خندیدیم و تنقلات خوردیم. ما در روز جمعه صبح به سمت کاشان حرکت کردیم و به باغ فین رفتیم اونقدر شلوغ بود و گردشگر و توریست از همه جای دنیا اومده بود که مجالی برای گشتو گذار و خلوت کردن تو باغ امیر کبیر نبود و پس از صرف ناهار هول هولی تو یه رستوران شلوغ  به تهران برگشتیم، وزارت راه و شهر سازی تاجایی که تونست موقع ورود و خروج از هر شهر و شهرستانی از ما عوارض گرفت !

از جاهای دیدنی خوانسار میتوان به گلستان کوه( که اردیبهشت فصلش هست) و بقعه بابا پیر و پارک ملی سرچشمه و( مرغه) که کشف خودمون بود و جنگل صنوبرها اشاره کرد کلی عکس دیدنی گرفتم که چندتاییش رو براتون میذارم.امیدوارم خوشتون بیاد و لذت ببرید. راستی از سوغاتی های خوانسار گز مخصوص خوانساراست( که از اولشم برای خوانسار بوده نه اصفهان ) عسل خوانسار و شیرینی و باقلوای زعفرانی و تنقلات مثل آلو و لواشک و برگه و سبزی های مخصوص کوهی  هست که همشون خیلی خوشمزه است و اکثرا اصفهانی های عزیز مزه اش رو چشیدن ، امیدوارم به خوانسار سفر کنید و از این شهر دیدنی لذت ببرید ، در ضمن تابستان آن شمال دیگر ایران است!

  • محیا رساله

سلام دوستان عزیزم آمدن بهارو نوروز باستانی  رو به همتون تبریک میگم و امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی و موفقیت ها و تغییرات بزرگ در پیش رو داشته باشین و همراه بهار تازه شوید.

(رمز نو شدن را باید فهمید وگرنه بهار یک فصل تکراریست)

این شعر برای من سرشار از خاطره است امیدوارم شما هم از خوندنش لذت ببرید.

حالیا معجزه ی باران را باور کن

و سخاوت را در چشم چمن زار ببین

و محبت را در روح نسیم

که در این کوچه تنگ

با همین دست تهی

روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد

خاک جان یافته است

تو چرا سنگ شدی

تو چرا این همه دل سنگ شدی

باز کن پنجره ها را

و بهاران را باور کن

فریدون مشیری


  • محیا رساله