شاهزاده ی من ! کی می رسد لحظه ی دیدارت ....؟
قطعا به باد وباران سپرده ای در نبودت بیشتر ببارند و بر خیالم بوزند
و چون تازیانه بر تنهایی ام بکوبند یادت را
آه چقدر این حجم تنهایی بزرگ است ...
تاب نیلوفرهای وحشی پیچ و تاب موهایت را به یادم می آورد ...
ای دو چشمانت کاسه ی مینای عشق !
بیشتر نگاهم کن ....
دوست دارم
آخرین نقش خیالت شوم ......
3>