دلنوشته‌های محیا

یک خلوت خونه ی شاعرانه

دلنوشته‌های محیا

یک خلوت خونه ی شاعرانه

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
همیشه کودکی باد را صدا می زند

همیشه باد دنبال کودک می دود

همیشه .....

چیزهایی هست که نه من دلیلش را می دانم نه تو

گاهی انتظار...

صبر...

زمان ....

میخواهد تا بفهمی چرا نشد

به هیچی فکر نکنن

چون یکی هست که به همه چیز فکر میکنه

 همیشه هایت را به او بسپار  

و آرام بنشین و به دستانش نگاه کن

می تواند ....

از او بخواه .......

  • محیا رساله

چقدر سکوت

چقدر حرف

و چقدر نا گفته

ناگفته هایی که حالا برایت تبدیل به یک بغض می شود

تا میان راه گلویت را ببندد

و وادارت کند که سکوت کنی و حرفی نزنی

همیشه حرف هایی برای گفتن هست

و همیشه اونی که باید بشنوه نمیشنوه

اما گاهی سکوت بالاتر از فریاد هاست

تنها دلخوشیم به خداست

خدایی که شنونده ی دانا هستی

خدایی که  قادر مطلق هستی

و صدای منو میشنوی ومیدونی تو دلم چی میگذره 

سکوت میکنم چون می دونم خودت از همه چی خبر داری

خودت دست به کار شو ....

این روزا  بیشتر از همیشه بهت نیاز دارم

کاری کن....

  • محیا رساله

من می نویسم

و تو نمی خوانی !

اما

مخاطب که تو باشی

مدیونم اگر ننویسم !

  • محیا رساله

عاشقانه

افق های چشمانت را به نظاره می نشینم

شاید

در دور دست نگاهت

کسی من را صدا می زند

کسی که به زبان نمی آورد

ولی دیوانه وار دوستم دارد !

  • محیا رساله

من به تو می اندیشم !

و به غم بار ترین لحظه خویش

که شکستی در من

من شکستم در خویش 

  • محیا رساله
امروز به خیلی چیزا فکر کردم 
یه روزی مث امروز  که جواب کنکور اومد حال من چه طوری بود ؟ خیلی بد چون نتیجه دل خواهم رو نگرفتم ، من دو سال پشت کنکور درس خوندم اتفاقا هر بار رشته مورد علاقمو قبول شدم اما به دلایلی نتونستم برم چون شهر دیگه ای بود و چون دانشگاه مورد علاقم نبود .... و الان فقط دارم میخونم که مدرکی داشته باشم صرفا جهت کنکور ارشد ان شا الله رشته ای که میخوام ...

باور غلط  : دانشگاه برای من همه چیز هست 

و همه چیز درس نیست 

ما باید باور کنیم زندگییه ما با دانشگاه گره نخورده و خوشبختی و بد بختی ما با ورود به دانشگاه مشخص نمیشه گاهی تو یه رشته هنری موفق تر از دانشگاه هستی و ارزش  یه هنرمند کمتر از تحصیل کرده ها نیست. باید باورمون رو عوض کنیم ،چون آینده ما وابسته به درس نیست . اما درس خوندن خیلی خوبه بشرطی که هدف داشته باشی نه مثل بعضی ها ... که صرفا دانشگاه رو با مراکز تفریحی اشتباه گرفتن!!! این متن رو در حالی تایپ میکنم که خودم دانشجو هستم و دارم تحمل میکنم درس و دانشگاهی رو که دوست ندارم و فقط میخونم...
به امید ارشد ادامه میدم چون  هدفم مقدسه برام و براش زمان میذارم حتی اگه سال ها بگذره ، تویی که داری این متن رو میخونی اگه امروز جواب کنکورت اومد نا امید نباش خوب یا بد تو تلاشتو کردی و زحمت کشیدی کسی باید ناراحت باشه که هیچ تلاشی نکرده و وقتش رو بیهوده تلف کرده تو اگه 60 سال متوسط عمر هر ایرانی عمر کنی 10 سال از این 60 سال رو برای رسیدن به آرزوهات وقت بذاری ضرر نمی کنی ، حال امروز تور رو من درک میکنم چون خودم کشیدم که امروز می دونم چه میکشی ، حرفای دیگران رو نشنیده بگیر نذار کسی اونقدر تو رو با حرفاش تحت تاثیر قرار بده که تمام اعصاب و روانت رو بهم بریزه ، چون تو این زندگی تو مهمی هدفت مهمه و راهی که انتخاب کردی  و به دیگران هیچ ربطی نداره ، پس نا امید نباش روزی می رسه که به الانت می خندی مثل من که به 2 سال گذشته خندیدم به گریه هام خندیدم. چون درک کردم که چی از خودم میخوام ! درسته چیزی که میخواستم نشد ، اما چیزایی یاد گرفتم که می ارزید به همه چیز می ارزید ، خلاصه که بدون این نیز بگذرد خوشحال یا ناراحت مسئله نیست ، مسئله اینه که تو بدونی چی میخوای و هدف داشته باشی. 

نبینم ناراحت باشی ها پاشو پاشو 

دستت رو بذار رو زانو هات بگو یا علی
دوباره شروع کن هیچوقت دیر نیست 

در پناه خدا موفق باشد 
یا علی 


  • محیا رساله


آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد

آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد

چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام

که فقط ریزش آوار مرا می فهمد 

  • محیا رساله

به ساعت خیره شدم

نفس های آخرش را می کشید

زخمی بود

زخمیه سرنوشت

رنگ گونه هایش پرید 

و یکباره همچون آواری فرو ریخت 

با همین چشم های خودم 

جان دادنش را دیدم 

بخوانید نثار ((احساس)) تازه گذشته 

رحمه الله من یقرأ فاتحمه الصلوات 

  • محیا رساله

سلام بر همه

امروز میخوام براتون از کلمه ای بنویسم که بارها و بارها شنیدین و تکرارش کردین اما شاید به معنای واقعی درکش نکرده باشید ، بله امروز میخوام از بخشش براتون بنویسم ، هر وقت میگیم بخشش در ذهن ما مفهوم و تصویری شکل گرفته که همیشه همون رو مد نظر قرار دادیم مثلا اینکه یکی کار اشتباهی کرده و یکی دیگه باید ببخشش ! من امروز وسیع تر به مفهوم بخشش فکر کردم مثلا خود من گاهی فقط برای اینکه دل دیگران رو به دست بیارم ازشون عذر خواهی کردم در صورتی که هیچ کار اشتباهی انجام ندادم! گاهی بخشش برای دل به دست آوردنه گاهی واقعا به معنای عذر خواستنه اما در هر صورت کسی که عذر خواهی می کنه انسان بزرگواریه و اونی که می بخشه بزرگوارتر 

 کلمه بخشش به معنای چیزی رو بخشیدن هست حالا ممکنه که یک کار اشتباه و یک شی یا هدیه و یا هر چیز دیگه ای باشه .... 

امروز  به این فکر میکردم که چطور بعضی ها می تونن ببخشن و بعضی ها نمی تونن ،  اگرچه چه بخشش کار بزرگیه اما گاهی اوقات نمیشه آدما رو بخشید و در واقع اگر ببخشیش به خودت ظلم کردی! مثلا کسی که یک اشتباه رو چندین بار تکرار می کنه و شما می بخشینش و طرف براش درس عبرت نمیشه و دوباره  همون کارو تکرار می کنه دیگه جایی برای بخشش نمی مونه ، اصولا بخشش یعنی اینکه من گذشتم ... اما گاهی طرفمون رو می بخشیم اما نمی تونیم فراموش کنیم چه کاری در حق مون انجام داده ، گاهی با رفتار اشتباه و ناحق چنان دل طرفمون رو می سوزونیم که حدو حساب نداره و می دونیم کارمون اشتباه بوده اما به روی خودمون نمیاریم ....

میخوام بگم : فرصت ها خیلی کمه و زمان در گذر ... همیشه وقت برای طلب بخشش نیست همیشه طرفمون زنده نیست که هر موقع خواستیم بهش بگیم فلانی منو ببخش ... پس بیایم این لحظه ها رو غنیمت بشماریم

 از خودتون شروع کنید ... 

باید ببخشین ؟؟

یا شاید بخشیده بشین ؟؟

نکته : ماه رمضون هست و شب های قدر در پیش فرصتی که هر سال خدا تکرارش میکنه تا بنده هاش باز هم به سمتش بیان و آروم زمزمه کنن خدای خوبم منو ببخش نه بخاطر کارهای اشتباهم نه بخاطر گناهانم فقط به این خاطر که باز هم بگم خدایی دارم 

دوستتون دارم

شاد باشید 



  • محیا رساله

چمدانش را بست

وقت رفتن بود

منطق گفت : احساس مرده تو اینجا چکار می کنی؟

عشق خندید و گفت :من میروم !

اما مطمئن باش باز می گردم ...

  • محیا رساله