ماه رمضون کودکی
شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۷ ب.ظ
همیشه ماه رمضون که میاد منو یاد خاطراتی می اندازه که گاهی شیرین هستن گاهی تلخ ولی همشون رو دوست دارم
یادمه کلاس پنجم ابتدایی بودم روزه گرفته بودم و شدیدا تشنه ام شده بود اومدم خونه دیدم مامانم داره نماز میخونه یواشکی رفتم سر یخچال و یه شیشه آب برداشتم و اینقدر هول بودم سر کشیدم ، سریع دهنم رو پاک کردم که مامانم نفهمه بعد برگشتم دیدیم مامانم یواشکی اومده پشت سرم وایساده داره نگام میکنه میخنده ، گفت محیا خانم میدونی که وقتی روزه هستی نباید چیزی بخوری چون روزه ات باطل میشه ! مگه اینکه یادت بره روزه هستی ! منم گفتم اخه تشنم بود.... و اون روز تا افطار دیگه هیچی نخوردم !
ولی از اون به بعد همیشه دعا میکردم یادم بره روزه ام !
و یه چیزی بخورم .... :)
- ۹۲/۰۴/۲۲
الان: هر کی روزه است باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه!!!!!